عشق ممنوع
پارت 10
ات با کوک رفتن اتاقاشون و خوابیدن
(نکته: ات وقتی لباسی که میخاست و خرید یه لباس دیگه هم برداشت ولی کوک خبر نداره و قراره اونو تو پارتی بپوشه و راستش زیاد بازه)
(حال میکنید چه نویسنده ای پیدا کردین 😂اصلا هرچی پیدا میکنه اصمات مینویسه باهاش😂🤌🏻)
صبح
ویو کوک
بیدار شدم و رفتم پایین دیدم ات صبحونه رو چیده رو میز
+عه بیدار شدی
_ارع صبح بخیر
+صبح تو عم بخیر
_ات خانوم چه کرده همرو دیوونه کرده
+(میخنده)
_خب چخبر خوب خابیدی
+خبر سلامتی ارع خوب خابیدم تو چی
_منم
(صبحونه خوردن و الان رو مبل فیلم میبینن)
_ات
+جانم
_امشب همون لباسه رو میپوشی
+ارع... شایدم نه چطور
_هیچی همینحوری
+مطمعن؟
_مطمعن
+اوکی
ات با کوک رفتن اتاقاشون و خوابیدن
(نکته: ات وقتی لباسی که میخاست و خرید یه لباس دیگه هم برداشت ولی کوک خبر نداره و قراره اونو تو پارتی بپوشه و راستش زیاد بازه)
(حال میکنید چه نویسنده ای پیدا کردین 😂اصلا هرچی پیدا میکنه اصمات مینویسه باهاش😂🤌🏻)
صبح
ویو کوک
بیدار شدم و رفتم پایین دیدم ات صبحونه رو چیده رو میز
+عه بیدار شدی
_ارع صبح بخیر
+صبح تو عم بخیر
_ات خانوم چه کرده همرو دیوونه کرده
+(میخنده)
_خب چخبر خوب خابیدی
+خبر سلامتی ارع خوب خابیدم تو چی
_منم
(صبحونه خوردن و الان رو مبل فیلم میبینن)
_ات
+جانم
_امشب همون لباسه رو میپوشی
+ارع... شایدم نه چطور
_هیچی همینحوری
+مطمعن؟
_مطمعن
+اوکی
- ۱۱.۹k
- ۲۶ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط